نمایشگاه گروهی طراحی دمیدن است

کیوریتور: مریم فرشاد

طراحی دمیدن است.

کیوریتور: مریم فرشاد

ستاره افضلی، ریحانه افضلیان، فرینا بیات، یکتا ترکی، احسان ضیافتی کافی، مینا مشجری

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲- ۵ خرداد ۱۴۰۲

 

«خیال فراموجودی زنده است

 در ساختار درونی ذهن رشد می‌کند،

 می‌سازد و ویران می‌کند،

 طراحی می‌کند، جان می‌دهد

 ابَرجانوری است خود سازندۀ خود؛

 در ذهن عمل می‌کند اما در دل جای دارد

 آنچه به کارش بیاید را از هرکجا می‌گیرد، ناخودآگاه را می‌تکاند، از نو می‌بافد و در آراستگی جلوه می‌دهد.

خیال با جادوی درونی‌اش ذهن را به ناکجا می‌برد،

ایده‌ها جان می‌گیرند،

طراحی می‌شوند؛

طراحی تنفس است

خیال را زنده می‌کند،

جان می‌دهد.»

 

خیال پاسخ مناسبی است برای ذهنی که بی‌نتیجه می‌بافد و پیش می‌رود، و حضور طراحی در این میان چون نیرویی حیات‌بخش این بی‌نتیجگی را ارزشمند می‌کند. خیال به‌عنوان اندامی سازنده و ویران‌کننده همانند گونه‌های دیگر حیات رشد می‌کند و طراحی در قامت سازوکاری پویا اندام‌های آن را جان می‌دهد. این پدیده عمیق‌تر از اشکال کاغذ و قلم در ما جاری است. هیچ یک از ترجمه‌هایی چون “Drawing” یا”sketching”  جان‌ مطلب را ادا نمی‌کند چراکه عموماً تنها به پوستۀ ظاهری آن پرداخته‌اند، درصورتی‌که جان این مطلب در اندیشۀ ما به‌شکلی دیگر رقم خورده است.

طراحی همچون نوعی شیوۀ تفکر از ذهن برمی‌خیزد و در ساختار خود فضایی برای گفت‌وگو می‌سازد، محیطی ایجاد می‌کند که ذهن جست‌وجوگر را همراه کرده و در نقطه‌ای مشترک ریسمان‌های حافظۀ جمعی را به‌هم پیوند می‌دهد.

طراحی و خیال‌پردازی پیوندی کهن در اعماق ذهن ما کاشته‌اند که در قالب شبکۀ ارتباطات ظریف با شناختمان از خود و پیرامون در تماس است. برای ما ایرانیان ظرافت این پیوندها همواره ستودنی بوده است. آنچه در ذهن به جای مانده نمایانگر اندیشۀ نیاکان و تلاطم عمق این حرکت ظریف در ماست. مغز همچون جعبه‌سیاه این خوشایندی را در خود انباشته است؛ این لذت ظریف در نگاه به زندگی و تماشای پیرامون. ما با بقایایی از ذهن ظریف نیاکان خود روبه‌روایم که در ما می‌جوشد و زیبایی را در تماشای ظریف پدیده‌ها جست‌وجو می‌کند. ذهن ما هنجارهای اخلاقی را در جامعه‌ای که موشکافانه آراستگی را می‌ستوده درونی کرده است تاآنجا که علی‌رغم تمامی تلاطم‌های بیرون و ویرانی‌های عصر معاصر ته‌ماندۀ خوشایندی در ستایش لطافت دنیا هنوز در ما زنده است.

مریم فرشاد

 

ستاره افضلی

مجموعۀ طبیعت معلق

بشر زخم می‌خورد، بهبود می‌یابد...اما درد باقی می‌ماند.

تجربۀ زیستۀ من معنایی متفاوت از نمود و نمایش اندوه برایم به همراه داشته است. همیشه در تلاش بوده‌ام با آرامشی سطحی و ظاهری، رنج‌های پنهانم را تسکین بخشیده و با تلاشی بیهوده برای بازکردن گره‌های زندگی‌ام، درد را درون خود دفن کنم. حال تلاش می‌کنم با شکستن این تابو برای خودم به حیات زخم‌هایم کمک کنم. در این آثار، روند اجرا و بیان دغدغه‌های ذهنی‌ام، گاه نقشی التیام‌بخش برایم داشته و گاه همراه با درد بوده است. بخشی از آثار من، گره‌هایی درهم‌پیچیده است که در قابی بسته و مملو از بکارت، به انجماد رسیده‌اند و گاه همچنان برای بقا و رهایی خود تلاش می‌کنند.

 

 

ریحانه افضلیان

به‌جامانده

چشمانی باز، دیوار

چشمانی بسته، دریچه

چشمانی باز، دیوار

چشمانی بسته، آزادی

هایکو

ماتسوئو باشو

  

گیاهان برای بقا مبارزه می‌کنند، گیاهانی برای ماندن و به‌جاماندن مجبور به از بین بردن و ساقط کردن گیاهان دیگر از زندگی هستند. آن‌ها مصادره می‌کنند تا بمانند.

   

فرینا بیات

گل‌های داخل گلدان در کوتاه‌ترین زمان ممکن زیبایی را فرا‌میخوانند. آنها تمهیداتی برای بازتعریف پس‌زمینه‌ای هستند که در آن قرار می‌گیرند. گل ابژه‌ای است که در مقابل غم و اندوه قرار میگیرد و آوازه‌خوان شادی و لبخند‌های راستین است. دستهگلی که ترکیبی از بو، فرم و رنگ در طیف وسیعی از موقعیتهاست، میتواند نقشی تأثیرگذار بهعنوان وجود آن گل ایفا کند. در مراسم عزاداری گل، که نمادی از چرخۀ کوتاه زندگی است، میتواند مایۀ تسلی و همدردی برای سوگواران باشد. با رفتاری مشابه در شرایط عادی ممکن است زیبایی محیط اطرافش را درخشان کند و کم‌مایگی یک مکان نامناسب را تلطیف کند. مانند روزهای برفی که برف چهرۀ عبوس شهر را مهربان میکند. گل از روزی که خریداری می‌شود تا پایان عمرِ یکهفته‌ای خود طبیعت خود را تمرین می‌کند، بستری برای تجربه‌ای چندحسی فراهم می‌کند و بهدلیل زیبایی‌ای که ایجاد می‌کند، گلبودن را بهطور کامل و بینقص زندگی می‌کند. رفتار گلها انگیزهای است که من در نقاشی دنبال میکنم. پس از دریافت یک تجربۀ چندحسی (بویایی، لامسه و بینایی) شروع به کشیدن مستقیم از یک گلدان گل میکنم. در حین ترسیم، آنها را در مکانی جدید بازتعریف میکنم که میتواند با توجهبه امکاناتی که نقاشی برای تصویر فراهم میکند، سازنده باشد.

یکتا ترکی

مجموعه آشوب

منظره نگاری در مجموعهٔ آشوب تلاشی برای بازنمایی یک چشم‌انداز نیست. بلکه چشم‌انداز واسطه‌ای برای نمایش یا تشریح وضعیت غیر قابل پیش‌بینی زیست انسان در دنیای معاصر است. وضعیتی شبیه به تغییرات دریا که لحظه‌ای ساکن و آرام و لحظه‌ای دیگر در طغیان است. خصیصه‌ای که مدام در رفتار طبیعت یافت می‌شود؛ در تلاطم دائم، بدون ثبات و مسلط بر انسان.

 

  

احسان ضیافتی کافی

تقلید مرده است

گونه‌ای خاص از مارمولک‌های شمال آفریقا هستند که برای زنده‌ماندن دست به تقلید ظاهری از حشرات می‌زنند. زیرا حشرات گوشت تلخی دارند و حیوانات بزرگ‌تر آن‌ها را نمی‌خورند. و این‌گونه زنده می‌مانند. حالا سوسکی که همیشه با تقلید از آن زنده می‌ماندیم مرده است؛ از این به بعد برای زنده‌ماندن چه کنیم؟

برای افتخار

موریانه‌های ماده کورند و حتی قوای جنسی هم ندارند. آن‌ها تمام عمر خود را در کندوی موریانه‌ها به خدمت‌کردن لاروها و نگهداری از آن‌ها می‌گذرانند. آن‌ها طراحی شده‌اند برای زندگی تاریک و ملال‌آور داخل کندو. درحالی‌که موریانه‌های نر نقطۀ مقابل آن‌ها قرار دارند. بینایی و قوای جنسی قوی، درکنار چهار بال به آن‌ها این قدرت را می‌دهد که آزادانه در میان دنیای موریانه‌ها در حرکت باشند. اما اینجا موریانه‌های ماده، یک‌بار برای همیشه تصمیم به فرار می‌گیرند. کلکی می‌سازند و یک‌بار برای همیشه از کندوها فرار می‌کنند.

آخرین شام

در گونه‌ای‌ از عنکبوت‌ها وقتی عنکبوت‌های پیر دیگر کاربردی برای جوان‌ترها ندارند، عنکبوت‌های جوان اقدام به خوردن پیرها می‌کنند، تا از انرژی حاصل از خوردن آن‌ها برای توان خود استفاده کنند. شکاف طبقاتی نسل‌ها جای خود را به چیزی شبیه به فداکاری می‌دهد. شبیه به آخرین شام.

مینا مشجری

اثر طبیعی

رابطه‌ی انسان و طبیعت، رابطه‌ای دوگانه است. با پیشرفت و تکامل جوامع، انسان توانسته طبیعت را رام و تغییراتی متناسب با زندگی خود در آن ایجاد کند. اما تاثیر پدیده‌های طبیعی نیز بر شکل زندگی انسان انکارناپذیر است؛ گرچه طبیعت مهار شده و شناخت ما در حدی است که می‌توانیم آن را کنترل کنیم، گاهی مجبور شده‌ایم خود را با این پدیده‌ها سازگار کنیم. مثل نحوه‌ی ساختمان‌سازی در ژاپن و یا تدابیر هندیان برای باران‌های موسمی.

در این مجموعه، سعی کرده‌ام پدیده‌های طبیعی موثر بر زیست انسانی را رام شده نشان دهم. به عبارت دیگر، گرچه خود این پدیده ها قابل کنترل نیستند، به دلیل کاهش حوادث ناشی از آن‌ها و ایجاد تغییراتی در نحوه‌ی زندگی انسان، به شکلی مهار شده حضور یافته‌اند.

جعبه‌ی منظره

منظره‌پردازی یکی از ژانرهای نقاشی است که پس از گذراندن افت و خیزهایی در دوران مختلف، امروزه مورد توجه دوباره قرار گرفته است. اما برخورد هنرمند معاصر با منظره صرفا ثبت آن به همان شکلی که دیده می‌شود نیست، بلکه خوانشی است که هر هنرمند به شکلی متفاوت ارائه می‌دهد.

در این مجموعه، دغدغه من این بود که منظره را از شکل کلاسیک خود خارج، و آن را از روی سطح دو بعدی به داخل جعبه نور منتقل کنم. صفحات پلکسی گلس، تورهای رنگی و مناظر پرینت‌شده روی کاغذ کالک در این مسیر به من کمک کردند تا با تابش نور از پشت صفحات، ویژگی ترنسپرنسی آن‌ها را تقویت کنم و جزئیات هر لایه را نشان دهم.

این لایت باکس‌ها، اولین تلاش‌های من برای خوانشی نو از منظره‌پردازی است که با تمرکز بر تجربه مدیایی متفاوت از نقاشی برای بازنمایی منظره، آن‌ها را پیش برده‌ام.