ولی ما اهرامی بر جای نمیگذاریم
گروه کیوریتوریال گپس در راستای سمپوزیوم کیوریتوریال تهران 2
ولی ما اهرامی بر جای نمیگذاریم جملهای برگرفته از مقاله «فضای پسماند» نوشته رِم کولهاس، معمار و تئوریسین هلندی، و فراخوانی است به بازنگری وسوسه انسان به از خود به جای گذاشتن رد پای خود در جهان. هدف گروه گپس از این مجموعه آثار هنری مخاطب قرار دادن و به بحث گذاشتن موضوع تولید هنر معاصر در ارتباط با اشیا، ساختمانها، شهرزیستی و روابط اجتماعی است که روزانه بیش از پیش گذرا و مهجور میشود و اینکه این امر چگونه میتواند ارتباطات اجتماعی و هویت فردی و جمعی را تحت تاثیر قرار دهد. عبارتی که عنوان این نمایشگاه است، به عمد با حرف ربط «ولی» آغاز میشود تا وسیلهای باشد برای برانگیختن گمانهپردازی درباره آنچه پیش از این سخن از آن رفت: اثرگذاری برای دستیابی به یک پتانسیل دست نخورده.
این پروژه، در راستای موضوع سمپوزیوم کیوریتوریال تهران، فعالیت خود را آغاز کرد و به فعالیت پیرامون این موضوع ادامه خواهد داد. هدف آن است که این پروژه یک ابزار کیوریتوریال کنشی باشد برای هنرمندان، کیوریتورها و عموم مردم تا دریابند چگونه خود را با این رشته کار همگام سازند. اهرام در اینجا نماد مستقر و پابرجا، ناپویا و درجا، عظیم و کهن، پایا و ماندنی است تا دریابیم آیا همچنان، مانند گذشتگان، میخواهیم و میتوانیم پیرامون خود ردپایی از خود بر جای بگذاریم. برای رسیدن به پاسخ، ما تنها به آثار هنری ارائه شده بسنده نمیکنیم، بلکه تجزیه و تحلیل فرآیند تولید، در جریان بودن و بحث و گفتمان در اینباره نقش بزرگی در دستیابی به پاسخ بازی میکند. این نمایشگاه همزمان با گشایش محل برگزاری آن با رویکرد یک مرکز هنری آغاز میشود. این تغییر و تبدیل در یک محیط مدنی، نمونهای از پدیدههایی است که برداشت ما از زمان و مکان را از نو شکل میدهد. بنا بر فضاهای بومی، ارتباطات و هویت اجتماعی و فردی، قصد این پروژه واکاوی تاثیر تغییراتی این چنینی است.
فرناز غلامی با پندار و نمایی نو به چیدمان خود، چک چکه، پرداخته است. او اثر خود را در فضایی چند لایه به اجرا گذاشته؛ اکنون به شکل پارکینگ و زیر آن که در گذشته آب انبار بوده است. اثر او شامل یک چیدمان نقاشی در کنار مجموعهای از فوتو اچینگها، با رویکرد به موضوع به «یاد آوردن آنچه فراموش شده» میباشد. فرشاد خواجه نصیری سیستم سرمایشی سنتی را با هنر صدا از نو به کار گرفته است. ابزار صوتی او، در طول سیستم سرمایشی تعبیه شده در ساختمان صداهایی آشنا از فضای خانگی را تولید میکند. مکان گیاه حامد دهقان درون اتاق تابستانی جا گرفته است. اثر او با سازههای فلزی و گیاه ساخته شده و برگرفته از مطالعه و بررسی مکانهای شهری است که به شکل موجودیتی نو، اما گذرا درآمده است. خطابهای علیه نوستالژی جیولیا کریسپیانی و گلرخ نفیسی در هیئت نوار نوشتهای که برگردان از فارسی به انگلیسی است و دورادور فضای موجود ارائه میشود. دو هنرمند سعی در روشن کردن زاویههای دیگر از گرایشی فراگیر و متاخر به «نوستالژی» دارند. اثر اِستِر مِرینِرو، فاصله میان من و تو (امروز تنها میتواند با پیکسل اندازهگیری شود)، چیدمانی ویدیویی است که یک سفر هوایی را از دوبی به تانزانیا به ثبت میرساند. تصاویر ویدیو به صورت بالشهای پیکسل شکل در مکان پخش میشود تا فضایی از گسیختگی و نوستالژی را پیرامون افکارش در طول سفر ایجاد کند. همینطور، پرفورمنس آنا دوت همچون حکایتی نمود مییابد. او در مسیر اجرای خود نتایج صحبتها و جمعآوریهایش از خاطرات گذشته این ساختمان را بیان میکند. ژان باتیست گان در یک چیدمان نوری خوانشی از کل کتاب دن کیشوت با زبان نورانی کد مورس ارائه میکند. نورهای قرمز مانند ضربان نامنظم قلب روشن میشوند تا یک قصه ماجراجویانه تخیلی فهم ناپذیر را نمایان کنند.
بدین ترتیب عنوان پروژه دو موضوع را به میان میکشد: هیئت عظیم سازهای باستانی همچون اهرام، در تعریف تاریخی و نمادین خود، امروز بیانگر چه چیز است؟ و اینکه چه واژهای میتواند پیش و پس از این جمله به کار رود؟ «ولی» نشانگر چیست؟ به چه چیز اشاره میکند؟ قصد این نیست که در پرداختن به این موضوع به شعار و واژه محدود بمانیم، بلکه تلاش بر این است که از نظر عملی، تجربی و استدلالی، روایت نامعلوم پیرامون این عبارت را با درگیر کردن و ارتباط دادن مستقیم خود، هنرمند و مخاطب از نو بیافرینیم.